امامت، محور مقدس دین



دین یعنی چه؟ از کجا آمده؟ آیا باید به آن معتقد بود؟

آیا می شود فرض کرد خدایی که ما را آفریده و ولیّ و سرپرست ماست، بدون هیچگونه برنامه تربیتی ای که ما را به سعادت و خوشبختی برساند یا هیچگونه هشدار و گوشزدی که ما را به بدبختی نَکشاند، آفریده هایش را در این جهان پهناور و پر رمز و راز رها کرده باشد و یافتن صحیح و غلط، خوب و بد، زیبا و زشت و . را تماماً به خودمان واگذار کرده باشد؟

اگر کسی چنین فکر کند، بدین معنی است که خدا را پایین تر از آن والدین (پدر و مادر) بی مسئولیتی قرار داده است که فرزندی به دنیا آورده اند و بدون هیچ آموزش و ارشادی رها کرده اند تا خود بچه، تربیت و راه و رسم زندگی اش را از خیابان، جامعه، طبیعت و . یاد بگیرد!!!

آیا کسی چنین والدین باوجدان! عاقل! عالم! و مهربانی! سراغ دارد؟!

آیا هیچ عقل سلیمی این مدل رفتاری را می پذیرد؟

با این حساب به نظر شما آیا می توان به وجود خالق و آفریدگاری دانا، توانا، بخشنده و مهربان معتقد بود ولی به دین که برنامه ایست از طرف خالق، برای آموزش راه و رسم صحیح زندگی و کسب سعادت ابدی انسان، معتقد نبود؟!


آیا می توان به خدا اعتقاد نداشت؟

عده ای هستند که معتقدند جهان هستی و همه ی موجودات و رویدادهای آن بصورت اتفاقی پدید آمده و آفریدگاری ندارد !!!

فارغ از هر تعصب قومی، دینی، مذهبی و اعتقادی، آیا به راستی می توان چشم را بر عظمت خلقت و نظم حاکم بر آن بست و آنرا بدون خالق فرض کرد؟ آیا می توان چشم را بست و عظمت کهکشان ها، ستارگان و سیارات، فضای پر رمز و راز بین آنها و گستردگی بی نهایتشان را معلول پدیده ای تصادفی دانست؟ آیا می شود چشم را بست و عظمت خلقت تک تک سلول های بی شمار بدن، شبکه هوشمند عصبی مغز، سیستم فوق پیشرفته خون رسانی قلب و وظیفه شناسی و هماهنگی تمام اعضای بدن انسان و دیگر موجودات را که هر کدامشان پیشرفته تر از صدها و چه بسا هزاران کارخانه مدرن امروزی کار میکنند را نادیده گرفت و همه ی اینها را بدون پدیدآورنده ای دانا و حکیم و قدرتمند فرض کرد که به صورت تصادفی و اتفاقی با این ظرافت و نظم و با هماهنگی خارق العاده ای در کنار هم چیده شده و فعالیت می کنند؟ و بسیاری موارد دیگر . . .

بدرستیکه انسان عاقل اگر منصفانه به هریک از اجزای هستی بنگرد، نشانی از خالقی دانا و توانا خواهد یافت که بالاتر از آنست که وصف شود.    

          کلیپ های مرتبط: کلیپ 1- اثبات وجود خدا


بسم الله الرحمن الرحیم

بدلیل اینکه معتقدم بسیاری از شک و شبهه های موجود در دین، بصورت ضد تبلیغات و وارونه نمایی های تعالیم دینی توسط دشمنان دین و مذهب ساخته می شود، لذا برای درگیر نشدن ذهن و روح و عدم لغزش با برخورد به شبهات، باید اولاً با نیروی عقل، بینش و بصیرت، شنیده ها و مواجهاتمان را تحلیل و بررسی نموده تا صحت یا ایراد مطالبی که به ما می رسد را دریابیم، ثانیاً مطالعات و تحقیقاتمان را در مورد دین و مذهبمان بالا ببریم و با افزایش معلومات و معرفت، غیرت دینی مان بالاتر رفته و با هر حرف و ادعای گزافه ای از سوی دشمن، پایه های اعتقادی مان نلرزد و فرو نریزد و ثالثاً دشمنان دین را بشناسیم تا حقانیّت دین را بیشتر درک کنیم. همانطور که امام معصوم (ع) فرموده است: " به یقین بدانید که شما هرگز تقوا را نشناسید تا آنکه هدایت را بشناسید، و هرگز به قرآن تمسّک نمی جویید تا کسانی را که دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان که شایسته است تلاوت نمی کنید تا آنها را که مخالفتش کردند بشناسید. هرگاه اینها را شناختید، بدعت ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف دین را خواهید دانست و خواهید دید آن که اهل هوی و هوس است چگونه سقوط خواهد کرد. "


دین یعنی چه؟ از کجا آمده؟ آیا باید به آن معتقد بود؟

آیا می شود فرض کرد خدایی که ما را آفریده و ولیّ و سرپرست ماست، بدون هیچگونه برنامه تربیتی ای که ما را به سعادت و خوشبختی برساند یا هیچگونه هشدار و گوشزدی که ما را به بدبختی نَکشاند، آفریده هایش را در این جهان پهناور و پر رمز و راز رها کرده باشد و یافتن صحیح و غلط، خوب و بد، زیبا و زشت و . را تماماً به خودمان واگذار کرده باشد؟

اگر کسی چنین فکر کند، بدین معنی است که خدا را پایین تر از آن والدین (پدر و مادر) بی مسئولیتی قرار داده است که فرزندی به دنیا آورده اند و بدون هیچ آموزش و ارشادی رها کرده اند تا خود بچه، تربیت و راه و رسم زندگی اش را از خیابان، جامعه، طبیعت و . یاد بگیرد!!!

آیا کسی چنین والدین باوجدان! عاقل! عالم! و مهربانی! سراغ دارد؟!

آیا هیچ عقل سلیمی این مدل رفتاری را می پذیرد؟

با این حساب به نظر شما آیا می توان به وجود خالق و آفریدگاری دانا، توانا، بخشنده و مهربان معتقد بود ولی به دین که برنامه ایست از طرف خالق، برای آموزش راه و رسم صحیح زندگی و کسب سعادت ابدی انسان، معتقد نبود؟!


آیا می توان به خدا اعتقاد نداشت؟

عده ای هستند که معتقدند جهان هستی و همه ی موجودات و رویدادهای آن بصورت اتفاقی پدید آمده و آفریدگاری ندارد !!!

فارغ از هر تعصب قومی، دینی، مذهبی و اعتقادی، آیا به راستی می توان چشم را بر عظمت خلقت و نظم حاکم بر آن بست و آنرا بدون خالق فرض کرد؟ آیا می توان چشم را بست و عظمت کهکشان ها، ستارگان و سیارات، فضای پر رمز و راز بین آنها و گستردگی بی نهایتشان را معلول پدیده ای تصادفی دانست؟ آیا می شود چشم را بست و عظمت خلقت تک تک سلول های بی شمار بدن، شبکه هوشمند عصبی مغز، سیستم فوق پیشرفته خون رسانی قلب و وظیفه شناسی و هماهنگی تمام اعضای بدن انسان و دیگر موجودات را که هر کدامشان پیشرفته تر از صدها و چه بسا هزاران کارخانه مدرن امروزی کار میکنند را نادیده گرفت و همه ی اینها را بدون پدیدآورنده ای دانا و حکیم و قدرتمند فرض کرد که به صورت تصادفی و اتفاقی با این ظرافت و نظم و با هماهنگی خارق العاده ای در کنار هم چیده شده و فعالیت می کنند؟ و بسیاری موارد دیگر . . .

بدرستیکه انسان عاقل اگر منصفانه به هریک از اجزای هستی بنگرد، نشانی از خالقی دانا و توانا خواهد یافت که بالاتر از آنست که وصف شود.    

          کلیپ های مرتبط: کلیپ 1- اثبات وجود خدا   /   کلیپ 2- عظمت خلقت


دین حاوی چه نکات و آموزه هایی است و اصول زیربنایی آن چیست؟

در یک دسته بندی عمومی، دین به سه بخش کلی اصول اعتقادی (اعتقادات)، دستورالعمل ها و تکالیف شرعی (احکام) و وظایف و توصیه های اخلاقی (اخلاقیات) تقیسیم می گردد.

هرچند کیفیت برخی از احکام شرعی در ادیان الهی با هم متفاوت است ولیکن همگی آنها (بجز ادیان تحریف شده) در اعتقادات با هم مشترکند. اصول اعتقادی شامل توحید، عدل، معاد، نبوت و امامت است که به توضیح مختصری درباره هریک می پردازیم:

توحید: در درس 1 دانستیم که جهان ما خالقی دارد که او صاحب و مالک، و مدیر و اداره کننده آن است و شریک و همتایی ندارد که این همان مفهوم توحید است. (لا إله إلاّ ألله)

عدل: پروردگار این جهان از سر لطف، به مخلوقات خود نعمتهای بسیار عطا فرموده و بیش از وُسع و توانایی هیچ مخلوقی، تکلیف بر عهده اش ننهاده است و در یک کلام اعتقاد به اینکه خداوند، ظلمی به هیچیک از مخلوقاتش ننموده است.

معاد: با توجه به اینکه این دنیا محدود بوده و ظرفیت و گنجایش تجلّی عدل خدا را بطور کامل ندارد، و خوب و بد اعمال در این دنیا بطور کامل قابل تسویه حساب نیست، پس با مرگ، کار آدمی به پایان نمی رسد و فقط انسان از مرحله ای به مرحله دیگر منتقل می شود تا پاداش و جزای نیکی ها و کیفر بدی هایش را ببیند و این زندگی پس از مرگ، همان معاد است.

نبوّت: با توجه به درس 2 که دریافتیم خدای عالم، حکیم، عادل و مهربان قطعاً دستورالعملی بنام دین برای هدایت انسان تدارک دیده است، که باید آنرا از طریقی به بشر برساند و این ارتباط به واسطه ی بندگان صالح و برگزیده خود (پیامبران الهی) در هر روزگار صورت گرفته است که از یک سو پیام خدا از طریق وحی به پیامبران اعلام و از سوی دیگر آنان پیام الهی را به مردم ابلاغ می نمودند و این همان اعتقاد به نبوّت است. (أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدً رَسولُ الله)

امامت: این اصل اعتقادی که به عنوان محور مقدس و رکن اساسی دین، مفصّل به آن خواهیم پرداخت، ادامه سلسله ی نبوت است تا آموزه های دینی توسط حُجَج الهی برای مردم تداوم داشته باشد و با ختم نبوت به فراموشی و تباهی نرود و از تغییر و تبدیل نیز در امان بماند. البته ما معتقدیم زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نمی گردد. (أشهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله) 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

باغ عروسی تهران جزوه خلاصه کتاب حقوق بازرگانی ارسلان ثابت سعیدی + نمونه سوالات خبر جدید کار و کارافرینی دنیای نو باربی های آبی ارزان سرا آيلتس اصفهان|آموزش آيلتس در اصفهان دانلود رایگان مقاله، کتاب، استاندارد و پایان نامه مقالات و کتاب هاي دامپزشکي